روزنگاشـــته های من

خاطــــرات روزانه -حرفهــــای ناگفته و افــکار درهم پیـــــچیده من

روزنگاشـــته های من

خاطــــرات روزانه -حرفهــــای ناگفته و افــکار درهم پیـــــچیده من

این وبلاگ در واقع دفترچه خاطرات خصوصی من و سند احساسات درونی نهان شده من است و تا زمانی که هویت اصلی ام فاش نشود در ان آزادانه و بی مهابا قلم میزنم.
من متولد دهه شصتم ...مجرد
دختری خوب -بذله گو- بانمک-دم دمی مزاج و شاید هم کمی مهربان
غرق در افکار فلسفی و اندیشه های آرمانی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

روزنـگاشته هــــــای من - سراب پیری

دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۵۳ ب.ظ
دیروز توی خیابان وقتی می خواستم سوار ماشین شوم پیرزنی را دیدم و بهش سلام دادم. من همیشه به پیرزن ها سلام می دهم تا فکر نکنند که دیگر کسی برایشان احترام قائل نیست. اونا هم خوب تحویل می گیرن متقابلا. این پیرزن هم تا سلام کردم و خواستم سوار ماشین شوم گفت اگر مسیرت این خیابان است من هم ببر. من هم که صندلی جلو رو خرت و پاش گذاشته بودم در عقب را برایش باز کردم. اون هم با خونسردی گفت: مادر من جلو سوار میشم. منم از تعجب چشمام گرد شد و وسایلو با زحمت گذاشتم عقب و سوارش کردم.جلوی خانه هم پیاده اش کردم. اینقد خواهرم به من گفته اصلا پیرزن و بچه سوار نکن که دیگه می ترسم کسی رو برسونم. آخه خواهرم میگه پیرزن ها یک وقت موقع سوارشدن و پیاده شدن زمین می خورن، تصادفی و چیزی...بلایی سرشان می آید تو دردسر میفتی.آخه قبلها یک پیرزنی از همسایه های همسرش را نوه خواسته با موتور برساند، توی راه پیرزن با یک تصادف جزئی می میرد و نوه می افتد در دردسر. پیرزنها موجودات عجیبی هستند.

من همیشه وقتی با پیرزنی روبه رو می شوم سعی می کنم ازش جلو نیفتم، بهش کمک مالی کنم، کمی به درددل هایش گوش بدهم...نمی خواهم پیرزن آه بکشد که: خوش به حالت مادر، جوانی. توان جسمی داری، سالمی و ...دیشب بعد خواندن مقاله ای در مجله،  با خودم می گفتم من پیرزن شوم نگاهم به جوانان چیست؟ فکر کنم حسودی کنم بهشان. چون الان به نوجوان ها غبطه می خورم.ولی کلا باید از پیرزن ها گریخت تا حد امکان. چون موجودات عجیبی هستند. بهشان کمک کنی ی جوری نگاهت می کنند و بی تفاوت رد شی یک جوری. خیلی خاصن. بدم میاد پیرزن شم. احتمالا من پیرزن شوم می نشینم به خاطرات جوانیم فکر می کنم و حسرت می خورم که چرا با فلان پسر نماندم و چرا به فلان پسر رو دادم

 


  • دختر رهگــــــذر

خاطرات روزانه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی