روزنگاشـــته های من

خاطــــرات روزانه -حرفهــــای ناگفته و افــکار درهم پیـــــچیده من

روزنگاشـــته های من

خاطــــرات روزانه -حرفهــــای ناگفته و افــکار درهم پیـــــچیده من

این وبلاگ در واقع دفترچه خاطرات خصوصی من و سند احساسات درونی نهان شده من است و تا زمانی که هویت اصلی ام فاش نشود در ان آزادانه و بی مهابا قلم میزنم.
من متولد دهه شصتم ...مجرد
دختری خوب -بذله گو- بانمک-دم دمی مزاج و شاید هم کمی مهربان
غرق در افکار فلسفی و اندیشه های آرمانی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

روزنـگاشته هــــــای من - شنبه3مرداد94

شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۲۲ ق.ظ
یعنی افتادن در برخی روابط مثل افتادن توی یک مردابه، هر چی دست و پا بزنی بیای بیرون بدتر فرو میری. رابطه من با محمد هم همینه ، هرچی میگم کات به کتش نمیره

رابطه های هوس محور و فیزیک آنانه که طرف قصدش فقط عشق و حاله وقتی مدتی جواب ندی و نباشی رابطه سرد میشه و اون آدم راهش رو میکشه میره، به همین سادگی!!!

یکی از دوستان دوران دانشجوییم محمدنامی بود که رفته آمریکا الان و گاهی با هم می چتیم. برام جالبه که فکر می کردم کسی که بره اونور آب با اون همه زرق و برق و آزادی شون، دیگه چشم و دل شون سیر میشه و آدم!!!میشن. اما الان می بینم اصلا این طور نیست. ذات یک مرد عوض نمیشه حتا اگه بره بهشت ....

تازه بعد2 ماه رانندگی از پریروز یاد گرفتم جلوی همون خیابون خونه سروته کنم و 20 متر بالاتر نرم جلوی کوچه برای سروته کردن.البته چون دیدم داماد اینجوری سروته میکنه منم یاد گرفتم.البته چون خیابون اصلیه فقط مواقع خلوت میشه اینکارو کرد ولی غروبا و شب تو اوج شلوغی نمیشه.و باز همون سوال همیشگی: آیا من یک روز راننده خوبی خواهم شد؟!

 

  • دختر رهگــــــذر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی