روزنگاشـــته های من

خاطــــرات روزانه -حرفهــــای ناگفته و افــکار درهم پیـــــچیده من

روزنگاشـــته های من

خاطــــرات روزانه -حرفهــــای ناگفته و افــکار درهم پیـــــچیده من

این وبلاگ در واقع دفترچه خاطرات خصوصی من و سند احساسات درونی نهان شده من است و تا زمانی که هویت اصلی ام فاش نشود در ان آزادانه و بی مهابا قلم میزنم.
من متولد دهه شصتم ...مجرد
دختری خوب -بذله گو- بانمک-دم دمی مزاج و شاید هم کمی مهربان
غرق در افکار فلسفی و اندیشه های آرمانی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

چهارشنبه 13 اذر92

چهارشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۰۵ ب.ظ
اینکه هیچ وقت اینجور سرما نخورده بودم مهم نیس

مهم اینه دیگه یاد گرفتم مستقل برم تو عمیق شنا کنم و این از بزرگترین لذات زندگیم بود

بزرگترین لذات زندگی آدمی هنر یاد گرفتن است و از ان مهم تر هنر یاد دادن

هر چند دیشب چون مربیم اس نداد من فکر کردم شنا تعطیله و با حیال راحت گذاشتم زند داداشم هر

چه دلش می خواهد روی پشتم با بادکشهای اماده نقش و نگار بزند و امروز وقتی توی استخر فهمیدم

مایو انطور که فکر می کردم کامل پشتم را پوشش نمیدهد می خواستم بزنم زیر گریه

اماخب....دلداری مربیم که
"بی خیال....همه این جورین" آرومم کرد

دیشب داشتم فکر میکردم کاش و فقط ای کاش

زمان به عقب برمی گشت....اونوقت من میدونستم چجوری رفتار کنم تا الان اینهمه تنها نباشم

گاهی خیلی دلم برای جلالی تنگ می شود و تازه می فهمم چقدر دوستش داشتم

. چه حساسیت هایی به خرج دادم و اصطلاحا " چه تقواهایی"

تقوایی که برای خدا خرج کردم و امروز نصیبش برای من " تنهایی بغرنج و زجردهنده " من است

هر چند برای خدا صبر کردیم و مطمئنا به خداوند میشه اعتماد کرد اما خب....

نمیدانم....هر چند الان هم که در شرایط قرار میگیرم م بینم باز هم نمیتوانم و آن حس نجابت مرا رها نمیکند

خدایا آراممان باش- دوستمان داشته باش- خدایمان باش و برایمان خدایی کن

 

 

 

 

  • دختر رهگــــــذر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی