روزنگاشـــته های من

خاطــــرات روزانه -حرفهــــای ناگفته و افــکار درهم پیـــــچیده من

روزنگاشـــته های من

خاطــــرات روزانه -حرفهــــای ناگفته و افــکار درهم پیـــــچیده من

این وبلاگ در واقع دفترچه خاطرات خصوصی من و سند احساسات درونی نهان شده من است و تا زمانی که هویت اصلی ام فاش نشود در ان آزادانه و بی مهابا قلم میزنم.
من متولد دهه شصتم ...مجرد
دختری خوب -بذله گو- بانمک-دم دمی مزاج و شاید هم کمی مهربان
غرق در افکار فلسفی و اندیشه های آرمانی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

از دیشب....

سه شنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۲، ۰۴:۱۳ ب.ظ
دیشب تولد امیررضا بود- بد نبود-

مجید گیر داده بود به آرایش کردن من....به نظر خودم ولی خیلی نرمال بودم

خیلی وقتها سعی میکنم در محافل و مجالس متین باشم اما اصلا نمیتونم

نمیتونم مث محدثه ۱ جا بشینم و خیلی موقرانه میوه ام رو بخورم-حرف نزنم و متین باشم اصطلاحا

باید پاشم تزیین کنم- ارایش کنم- طراحی کنم- عکس بگیرم- بلندبلند جوری که مادر چپ نگاه کنه بخندم

هی برم بیام- جنب و جوش داشته باشم- با بچه ها باری کنم- سربه سر مجید بذارم  و ....

برامم مهم نیس اینجوری دلخواه دامادهای مثبت ابجی نیست

مهم نیس مجید از ارایش و قروفر خوشش نمیاد

مهم نیس من بعنوان یک دختر سنگین و متین تلقی نشم

من نمیتونم خودمو بخاطر طرز نگاه دیگران عوض کنم- نمیتونم باین خاطر بخودم سخت بگیرم

اونقدر اینکارو بکنم تا ۱ نفرمنو بپسنده و بشه همسر من

نه!

من همینم و باید همینگونه پذیرفته شم

برای جفت امیر و ابجیش هم شال و کلاه خریدم

زندگی من در عنفوان سی سالگی ام شده مثل زندگی ۱ روح جدید

وقتهایی که هدر میره

حرفهای الکی

کارهای روتین

و چشمی که باز میکنی و تو رو به پیری رهنمون میکنه

همین و دیگر هیچ

 

  • دختر رهگــــــذر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی